اصطلاحات سوختني تنور و اتاق
اؤدون : هيزم
آغاج : درخت
په هين : پهن اسب و الاغ
خَزَل : برگ خشكيده درختان
تَزَح : سرگين و پهن حيوانات
قيغ : پشگل گوسفندان
سِشمه : پشگل گوسفندان همراه با خرده ريزه علوفه و خس و خاشاك طويله كه معمولا سوخت تنور روستائيان ميباشد.
قیل جيخ : خارهاي كوچك پوسته غلات
تيكان : خار
كَرمه : سرگين حيوانات را در بيرون از طويله ميريزند و پس از سفت شدن آن را با بيل بريده در كنارخانههاي روستايي بنام كرمليق انباشته ميكنند ماده سوختني زمستان روستائيان ميباشد.
ياپبا : سرگين حيوانات را خيس كرده و بصورت قرص مدوري روي ديوار گلي خانه روستاييميچسبانند وپس از خشك شدن براي مصرف زمستاني در تنور در محلي بنام قَلاخ لوخ جمع ميكنند.
واژه نامهاصطلاحات لباس و پوشاك
آرخاليق : به كت مردانه ميگويند.
اَلجَق : دستكش را بزبان محلي ميگويند.
تومان : زير شلوار را ميگويند.
چاریخ : كفش مردان در گذشته چارخ بوده جنس آن از چرم و لاستيك بود
كوينك : پيراهن
شَلمه : روسري و پارچهاي كه در تابستانها گرم به سر ميبندند.
دُؤن : لباس مخصوص زنان ميباشد.
نظرات شما عزیزان: